همکاری ناسا با سازندگان فیلمهای علمی تخیلی
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۸۴۰۸۵۶
دانش > نجوم - سیناپرس نوشت: سازمان فضایی ناسا همکاریهای فرهنگی گستردهای به طور رسمی با سازندگان مجموعه فیلمهای علمی و تخیلی در حوزه فضا داشته و بسیاری از دانشمندان فعلی این سازمان در کودکی خود مسحور داستانها و مجموعههای علمی- تخیلی در حوزه فضا بودند.
مجموعه فیلمهای علمی تخیلی ساختهشده در اواسط دهه هشتاد میلادی، الهامبخش بسیاری از کودکان آن روزگار بوده و مجموعههایی چون داستانهای استار فلیت (Starfleet) و استار ترک (Star Trek) جز محبوبترین برنامههای تلویزیونی این روزگار به شمار میرفت که بسیاری از کودکان را به سمت نویسندگی داستانهای علمی و تخیلی و یا کار در ناسا سوق داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فعالیت اصلی و واقعی ناسا، اکتشاف فضا است اما مهندسین، دانشمندان و فضانوردان قطعاً رویاهای گمشده خود را در داستانهای علمی و تخیلی ایزاک آسیموف و فیلمهایی چون جنگ ستارگان جستجو میکنند.
امی ماینزر (Amy Mainzer)، ستارهشناس ناسا در این رابطه میگوید: «من همیشه فیلمها و کتابهای علم تخیلی را دوست داشتم. این فیلمها به شما امکان می دهد تا روی ایده های خود تمرکز کرده و ببینید که تا چه حد مناسب و قابل اجرا هستند.»
روز یکم اکتبر مقارن با شصتمین سالگرد ناسا است. ناسا یا آژانس فضایی ایالاتمتحده امریکا در سال ۱۹۵۸ فعالیت خود را آغاز کرد، در همان سال نمایشهای تخیلی از بیگانگان فضایی موجی از وحشت و جاذبه را در میان مردم تزریق کرده و. در طول دهه بعد، فیلمهای علمی تخیلی هالیوودی پیشرفتهتر شده ، و ناسا ارتباط خود را با این فرهنگ را پذیرفته است. در حقیقت این فیلمها میتوانند دستاوردهای فضایی را باورپذیر کرده و دانشمندان را به سمت پیروزیهای بزرگتر سوق دهد.
عشق به موضوعات علمی تخیلی در تار و پود سازمان فضایی ناسا ریشه گسترانده و این سیاست، بخشی از گسترش عمومی ناسا است. برای نمونه این آژانس سعی در پیدا کردن سیارههای جنگ ستارگان داشت و دانشمندان ناسا برای ایجاد ارتباط بهتر با عموم مردم و طرفداران Comic-Cons ،با ویلیام شاتنر، کاپیتان کرک و برخی از شخصیتهای فیلمهای تخیلی Star Trek ، برای تبلیغ مجموعه Parker Solar Probe، همکاری کردند. البته این علاقه بین دانشمندان و فیلمهای تخیلی فضایی، دو طرفه بوده و ویلیام شانتر (William Shatner) از بازیگران مشهور مجموعه استار ترک در این رابطه میگوید: «این فوق العاده است که نایا ایده های تخیلی را به علم، نزدیک کرده و تحقق می بخشد، وقتی به فعالیتهای واقعی ناسا نگاه می کنید، شباهت زیادی به فیلمهای علمی - تخیلی دارند. روی سخن من با گروهی از کارکنان ناسا است که به شکار شهاب سنگ ها و اخترک ها پرداخته، کوتوله های فضایی را مطالعه میکنند و گام در بخش های تاریک و ناشناخته فضا گذاشته و ما در یک حوزه مشترک با یکدیگر احساس تفاهم داریم.»
شما ممکن است مایک فینک را به عنوان بازیگر قسمت پایانی Star Trek: Enterprise در سال ۲۰۰۵ دیده باشید اما در حقیقت او یک فضانورد ناسا است که ۳۸۱ روز در فضا به سر برده است.
وی در برنامه: «من فینیک 51 ساله»، اطلاعات و تجربیات خود را در مورد تجربه سفر به فضا در فیلمهای تخیلی را به عنوان یک تجربه سورئال توصیف میکند، وی در این رابطه میکند. «شما احساس می کنید که در یک سفینه فضایی واقعی هستید، اما دود و آینه های زیادی در این فضا وجود دارد. در دنیای واقعی و ایستگاه بینالمللی فضایی، شما نمی توانید هر دکمه ای را تصادفی را فشار دهید.»
به باور این فضانورد که تجربه حضور در دنیای مجموعههای علمی و تخیلی را نیز دارد، هر لحظه از فعالیتهای فضایی در ناسا با هیجان و ترس همراه است از مشکلات و اختلالات پرواز آپولو ۱۳ در سال ۱۹۷۰ تا کشف نشت هوا در ماه اگوست سال جاری در ایستگاه بینالمللی فضایی، هر کدام یک سوژه جذاب و هیجانانگیز هستند.
وی ایزاک آسیموف و رابرت آ. هاینلین را به عنوان نویسندگان مورد علاقه خود معرفی کرده و میگوید در طول مأموریتهای خود در ایستگاه بینالمللی فضایی، بیش از ۱۰۰ کتاب علمی تخیلی را مطالعه کرده و اصولاً خواندن اینگونه کتابها در ایستگاه بینالمللی فضایی، یک تجربه عجیب و خارقالعاده محسوب میشود.
مرزهای مشترک داستانهای تخیلی و واقعیت
مایک رایمن کارمند ۶۱ ساله ناسا میگوید من در کودکی، داستانی از ایزاک آسیموف را خواندم که در آن یک سفینه فضایی آسیبدیده در مدار اطراف یک سیارک به دام افتاده بود. در سال ۲۰۱۱، فضاپیمای بدون سرنشین ناسا با نام داون Dawn برای مطالعه به سیارکی به نام وستا نزدیک شد. رایمن، که از سال ۱۹۸۶ میلادی در آزمایشگاه پیشرانش جت در کالیفرنیا پیوسته بود، مدیر و مهندس ارشد مأموریت داون محسوب میشد. وی در این رابطه میگوید:«این واقعا جالب بود که بتوانید فضاپیمایی را به این دنیای دوردست ارسال کنید. موضوعی که دقیقا مشابه موضوع داستانهای علمی و تخیلی کوتاهی بود که من در دبیرستان خوانده بودم.»
5656
کلید واژهها : داستان علمی تخیلی - ناسا - گردشگر فضایی - فناوری فضایی -منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: داستان علمی تخیلی ناسا فناوری فضایی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۸۴۰۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا حضور مجدد انسان در ماه سخت است؟
بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۲، ماموریتهای آپولو در مجموع ۱۲ فضانورد را به سطح ماه فرستادند و این اتفاق پیش از پیشرفت فناوری مدرن بود؛ بنابراین، چرا تلاشهای کنونی فضانوردان، برای ورود مجدد به ماه بسیار کند و پیچیده شده است؟
یک پاسخ ساده واحد برای این سوال وجود ندارد، اما عمده دلایل به هزینه مالی، سیاست و اولویتها ارتباط دارد.
هزینه مالی:
بیایید با پول شروع کنیم. ماموریتهای آپولو در اوج خود، حدود ۵ درصد از کل بودجه فدرال را مصرف کرد و بیش از نیمی از آن به برنامه آپولو اختصاص یافت.
با حساب تورم، کل برنامه آپولو به دلار امروزی بیش از ۲۶۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و اگر پروژه جمینی و برنامه رباتیک قمری را که پیش درآمد ضروری آپولو بودند، در نظر بگیرید، این رقم به بیش از ۲۸۰ میلیارد دلار میرسد.
در مقایسه، ناسا امروزه کمتر از نیم درصد از کل بودجه فدرال را با طیف وسیع تری از اولویتها و دستورالعملها در اختیار دارد و در طول دهه گذشته، نزدیک به ۹۰ میلیارد دلار برای برنامه آرتمیس هزینه کرده است، البته با هزینه کمتر، فرود بر روی ماه، احتمالاً حتی با پیشرفتهای تکنولوژیکی، روند آهسته تری خواهد داشت.
سیاست:
واقعیتهای سیاسی ارتباط نزدیکی با واقعیتهای مالی دارند. در دهه ۱۹۶۰، آمریکا در میانه مسابقه فضایی بود، رقابتی با اتحاد جماهیر شوروی برای دستیابی به بیشترین تعداد دستاوردها در فضا، به ویژه در زمینه فرود انسان روی ماه.
مردم از این ایده حمایت کردند و مشتاق بودند، مانند قانونگذارانی که بودجه گسترده ناسا را مدیریت میکردند، اما این نوع هزینهها تا حد زیادی ناپایدار بود، و زمانی که آمریکا "پیروز شد"، مردم به سرعت علاقه خود را از دست دادند و بودجه ناسا کاهش یافت. به زبان ساده اکنون اراده سیاسی یا به طور کلی ارادهای برای صرف این مقدار پول برای ورود مجدد به ماه وجود ندارد.
از این رو، ترکیبی از اراده سیاسی کم و منابع مالی کمتر، ناسا را مجبور به اتخاذ برخی تصمیمات حیاتی در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ کرد، تصمیماتی که بر روند مأموریت فضانورد آرتمیس تأثیر گذاشته است.
به طور خاص، زمانی که برنامه شاتل فضایی رو به پایان بود، مدیران ناسا نمیدانستند با قابلیتها و مشارکتهای صنعتی که منجر به ایجاد شاتل شد، چه کنند و تصمیم گرفتند با استفاده مجدد از بسیاری از بخشهای شاتل، بهویژه موتورها و گنجاندن آن ها در طراحی آرتمیس، این زیرساخت را حفظ کنند.
از سوی دیگر، میتوان استدلال کرد که این اقدام فراخوان درستی برای حفظ زیرساختها و استخدام مهندسان هوافضا بود، زیرا دقیقاً همان پایگاه فنی بود که ما برای راه اندازی رنسانس اخیر در شرکتهای خصوصی پرواز فضایی نیاز داشتیم، اما این بحث جداگانهای است.
اولویت ها:
در نهایت، مفهوم مدرن Artemis دارای مجموعهای از اولویتهای بسیار متفاوت با ماموریتهای آپولو است، برای مثال، تحمل خطر ما بسیار کمتر از آن در دهه ۱۹۶۰ است.
ماموریتهای آپولو کاملاً خطرناک بودند، با احتمال زیاد شکست، در واقع، چندین مأموریت با فاجعه مواجه شدند، از جمله: آتش سوزی آپولو ۱ که منجر به کشته شدن سه فضانورد، خرابی موتور در طول پرواز آپولو ۶ و نقص طراحی کشنده که نزدیک بود به مرگ فضانوردان آپولو ۱۳ بیانجامد. بنابراین، قانونگذاران و مردم مایل به پذیرش مجدد چنین سطحی از خطر نیستند.
ماموریتهای آپولو مبالغ هنگفتی را صرف فرستادن فضانوردان به سطح ماه برای چند ده ساعت کردند. آن ها رفتند و نمونههایی را جمع آوری کردند، آزمایشهای سادهای انجام دادند و سپس برگشتند.
ماموریتهای آرتمیس حول یک مجموعه کاملا متفاوت از اهداف طراحی شده اند. در حالی که مأموریتهای آپولو علم را به عنوان یک تفکر ثانوی تلقی میکردند و هدف اصلی آن پیشی گرفتن از شوروی بود، تحقیقات علمی در مرکز برنامه آرتمیس به اولویت تبدیل شده است، به این معنی که طراحی ماموریت طولانیتر و پیچیدهتر را ضروری کرده است.
سرانجام، هدف برنامه آرتمیس فقط بازگرداندن انسان به ماه نیست، بلکه شروع ایجاد زیرساخت برای حفظ حضور دائمی انسان در آن جا است و همه چیز از انبارهای سوختگیری مداری گرفته تا انتخاب مکان برای مستعمرات آینده زیر چتر مأموریت قرار میگیرد. پروژه Artemis تعاملیتر است، زیرا چارچوبی برای تحقق رویاها برای نسلهای آینده فراهم میکند.
منبع: الیوم السابع
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی علوم فضایی و نجوم